عقاید شیخیهشیخیه به عنوان گروهی از شیعه امامیه و از پیروان شیخ احمد احسائی از علمای قرن سیزدهم هستند و برخلاف تصور عدهای، عقائد اختصاصی و مخالف شیعه دارند که به مهمترین آنها اشاره میگردد. ۱ - بدن هور قلیائی در معادشیخ احمد احسائی در شرح زیارت جامعه کبیره در فراز «و اجسادکم فی الاجساد» مینویسد: انسان دارای دو نوع جسد است: یک قسم آن محصول عناصر زمانی است و از این عناصر ترکیب یافته است و این عناصر کوچکترین تماس با انسان ندارد؛ مانند لباس است که به بدن پوشیده است و از بدن جدا میشود، لذت و عذاب مربوط به این عنصر زمانی نیست. آن بدن مادی است که در هنگام بیماری آب میشود و از آن گوشتها چیزی نمیماند ولی زید فرق نمیکند. زید همان زید است گناه و ثوابش فرق نکرده است... جسد دوم: این جسد باقی و همیشگی است و این جسد همان طینت است که انسان از آن آفریده شده است. وقتی که زمین، جسد عنصری را خاک کرد و بین اعضاء آن جدایی انداخت هر جزء آن به جایگاه خود برمی گردد؛ هوا ملحق به هوا و آب ملحق به آب میشود، خاک ملحق به خاک میگردد و آن بدن اصلی باقی میماند و روز قیامت همین جسد خارج خواهد شد و به بهشت یا جهنم خواهد رفت. این جسد از عالم هورقلیا میباشد و در عالم قبر قابل رویت و دیدن نیست. [۱]
احسائی، احمد، شرح الزیارة الجامعة، بی جا، موسسة العالمیة للتجلید، ۱۴۲۴ه، اول، ۴، ص۴۵تا۴۷.
۲ - بدن معادی انسان در قرآناین در حالی است که قرآن که ماخذ اعتقادی همه مسلمانان است هر جا که سخن از معاد به میان آورده است تاکید میکند که معاد با همین جسم است و به همین خاطر جزئیاتی را مورد توجه قرار داده است که جز بر این جسم و تن تطبیق نمیکند. همانگونه که در آیه شریفه میفرماید: «ایحسب الانسان الن نجمع عظامه • بلی قادرین علی ان نسوی بنانه» آیا انسان میپندارد که هرگز استخوانهای او را جمع نخواهیم کرد؟ آری قادریم انگشتان او را موزون و مرتب کنیم. چنانکه مشاهده میشود آیه شریفه تصریح دارد به اینکه ما استخوانها را جمع آوری میکنیم و استخوان مال این بدن است نه بدن هورقلیائی و همچنین میفرماید سرانگشتان را به حالت نخست بر میگردانیم و سرانگشت نیاز به پوست و استخوان دارد و حال آنکه جسد هورقلیائی گوشت و پوست و استخوان ندارد. [۳]
خدایی، احمد، تحلیلی بر تاریخ و عقائد فرقه شیخیه، قم، انتشارات امیرالعلم، ۱۳۸۲ش، دوم، ص۱۴۲تا ۱۵۲.
۳ - زندگی امام زمان در هورقلیاشیخ احمد احسائی درباره محل زندگی امام زمان (عج الله فرجه الشریف) نیز اعتقاد خاصی دارد. وی مکان خاصی به نام هورقلیا را برای زندگی حضرت در زمان غیبت ترسیم میکند که خارج از این دنیا و خارج از هفت آسمان است و برای سرکشی و آمدن به این هفت آسمان باید لباس خاص این هفت آسمان را به تن کند. تصویری که وی از محل سکونت حضرت دارد غیر واقع بینانه است: دو شهر در مغرب و مشرق عالم جابرسا و جابلقا و وجود هفتاد میلیون درب برای هر شهر و صحبت کردن اهل این شهرها به هفتاد هزار لغت که جالب است از زبان خود وی بشنوید. شیخ احمد در کتاب اسرار الامام المهدی در پاسخ به این سوال که در حال حاضر امام زمان کجا زندگی میکند مینویسد: حجت (علیهالسّلام) در زمان غیبتش زیر هورقلیا در آن دنیاست؛ در روستایی که به آن کرعه گفته میشود، در منطقه شمروخ و روایت شده که او در طیبه زندگی میکند و همراه او سی نفر بدل وجود دارد و همه این روستاها در آن دنیاست و ایشان برای اهل آن روستاها ظاهر هستند و زمانی که اراده کنند به این هفت اقلیم بیایند صورتی از صور این اقلیمها را میپوشند. [۴]
احسائی، احمد، رشتی، سید کاظم، اسرار الامام المهدی، بیروت، دارالمحجة البیضاء، ۱۴۲۵ه، اول، ص۱۰۹.
وی در مقدمه این کلام درباره هورقلیا مینویسد: هورقلیا در اقلیم هشتم است و معنی این لفظ (اقلیم هشتم) دنیای دیگر است و برای آن، دو شهر است؛ شهری در مغرب به نام جابرسا و شهری در مشرق به نام جابلقا. بر اطراف این دو شهر دیواری از آهن است و هر یک از این دو شهر یک میلیون درب دارد و به هفتاد میلیون زبان صحبت میکنند که هر زبانی بر خلاف زبان دیگری است. از هر شهری هر روز هفتاد هزار نفر خارج میشوند که تا روز قیامت به آن باز نمیگردند و در هر روز هفتاد هزار نفر به آن وارد میشوند که تا روز قیامت از آن خارج نمیشوند و خارج شوندگان و داخل شنوندگان بین آسمان و زمین با یکدیگر ملاقات میکنند. [۵]
احسائی، احمد، رشتی، سید کاظم، اسرار الامام المهدی، بیروت، دارالمحجة البیضاء، ۱۴۲۵ه، اول، ص۱۰۷و۱۰۸.
۴ - زندگی امام زمان در روایاتنقد این نظر واضح است و تنها نکتهای که در نقد آن کافی است گفته شود این است که در روایات متعدد وارد شده است که حضرت بین مردم زندگی میکنند و در بازار مردم راه میروند چنانکه امام صادق (علیهالسّلام) میفرمایند: پس چطور انکار میکنند که خدای عزوجل با حجت خود همان کاری را کند که با یوسف (علیهالسّلام) انجام داد، در بین آنها زندگی میکند و در بازارهای آنها راه برود و وارد مغازههای آنها شود و آنها او را نشناسند تا اینکه خدای عزوجل به او اذن دهد که خود را به آنان بشناساند همانگونه که به یوسف (علیهالسّلام) این اذن را داد. [۶]
صدوق، علی بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، علی اکبر غفاری (تصحیح و تعلیق)، قم، موسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۰۵ ق، ص۱۴۵.
۵ - ائمه علت مادی و صوری جهان هستیمطلبی که با مطالعه کتب بزرگان شیخیه جلب توجه میکند زیاده روی و غلو کفرآمیز در حق ائمه اطهار (علیهمالسّلام) است که نگارنده آثار منفی غلو را در مقاله فرقه غالیه بررسی کرده است. این مطلب در بسیاری از نوشتههای آنها خصوصا کتاب معروف شیخ احمد به نام شرح زیارت جامعه کبیره به چشم میخورد. شیخ احمد درباره علت مادی و صوری جهان هستی مینویسد: علت مادی تمامی آفریدهها شعاع انوار ائمه است. خداوند از آنها در آفرینش مخلوقات خود کمک گرفت. همه مخلوقات خدا کلمات او هستند و ائمه هم معدن کلمات او و جلوههای خداوند هستند. کوچکترین فرقی بین خدا و آنها نیست غیر از آنکه آنان بنده هستند. خداوند به سبب آنها به بندگان ظهور میکند. [۷]
شرح زیارت جامعه کبیره، ص۱.
[۸]
شرح زیارت جامعه کبیره، ص۴۲.
در این فراز چند مطلب خلاف مسلمات اسلام و عقائد شیعه بیان شده است: ۱- علت مادی تمامی مخلوقات شعاع انوار ائمه بودند. ۲- ائمه در آفرینش جهان هستی بازوان خداوند بودند و خالق متعال در خلقت موجودات از آنها کمک گرفت. ۶ - رکن رابعاصول دین از نظر شیخیه چهار چیز است که عبارت است از: توحید، نبوت، امامت، و اعتقاد به شیعه کامل در هر زمان که واسطه فیض میان امام و امت است و آن را رکن رابع میگویند. به اعتقاد شیخیه، پیوسته در میان شیعه یک فرد کامل وجود دارد که سمت نیابت خاص حضرت حجت (عج الله فرجه الشریف) را بر عهده دارد و پیشوای خود ( شیخ احمد احسائی ) را صاحب این مقام میدانند. [۹]
ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، دفتر تحقیقات و تدوین کتب درسی مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۷۷ ش، اول، ص۳۳۱.
۷ - پانویس
۸ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «عقائد شیخیه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۲/۱۳. ردههای این صفحه : مقالات پژوهه
|